تحلیلی بر شرایط ایران پس از آتش‌بس

به دنبال آتش‌بس شاهد مواضعی هستیم که بسیار تعجب‌برانگیز است. اظهاراتی از این دست که نباید آتش‌بس را می‌پذیرفتیم. یا تشبیه آتش‌بس به لحظاتِ آخرینِ جنگ صفین از این جهت که فرصتِ درهم کوبیدن دشمن فراهم بود اما سستی و جهالت برخی در جبهه‌ی خودی، امام را به پذیرفتن آتش‌بس مجبور کرد.

به گزارش پایگاه خبری فاخر 24،مایلم عرض کنم چنین ایده‌ها و مقایسه‌‌ها نه تنها درست نیست و راه غلطی را پیش‌پایمان قرار می‌دهد بلکه ظلمی است آشکار به وطن، نیروهای مسلح غیور، نظام و ولی‌امر(مدظله).

متاسفانه برخی توان نظامی دشمن را نادیده می‌گیرند. دشمنِ ما از بالاترین سطحِ تکنولوژیِ نظامیِ دنیا استفاده می‌کند. به عبارتی ما در این جنگ در برابر آخرین سطح از دستاوردهای نظامی تمدن غرب قرار داشتیم.

نیروهای مسلح قدرتمند و پرافتخار ما در برابر ارتشی می‌جنگد که از بالاترین سطح تکنولوژی نظامی و در عین حال بالاترین تراکم‌ تجهیزات نظامی برخوردار است.

در این ارتباط درک دقیق و ظریف یک واقعیت بسیار حیاتی است. واقعیتی که در دو جمله از فرمایشات رهبر فرزانه‌ی انقلاب به نحوی موجز، رسا و کامل منعکس شده‌ است. “زمان بزن در رو تمام شده است”. “بزنی میخوری”.

توجه داشته باشیم که این جملات بسیار واقعگرا، پرمغز و حساب شده‌اند. آیا در جملات رهبر فرهیخته‌ی انقلاب این معنا مستفاد می‌شود که اگر جنگی میان ما و کشوری چون آمریکا یا رژیم منحوس صهیونی رخ دهد ما پیروز مطلق میدان جنگ هستیم. به طور قطع جملات مذکور چنین معنایی ندارند.

 

جملات بالا بسیار روشن و شفاف به این معنا دلالت می‌کنند که دوران ناتوانی و بی‌عملی ما، موقع تعرض و تجاوز، موقع دست‌درازی و هجوم دشمن به سرآمده. به عبارتی ایران دیگر آن سرزمینی نیست که اگر کشوری ولو یک ابرقدرت قصد تعرض به آن داشته باشد عملش بی‌تاوان بماند. جمله رهبر انقلاب ناظر به این معناست که حتی اگر‌ کشوری چون آمریکا بخواهد علیه ایران اقدام نظامی کند آسیب جدی خواهد دید و هرگز نخواهد توانست از مهلکه‌ای که خود ساخته به سلامت خارج شود و به شدت آسیب خواهد دید و قطعا بیچاره خواهد شد. این فرمایشِ عمیقا واقع‌بینانه در شرایط فعلی ایران در عمل و به تجربه به نحوی مطلق ثابت شده‌ است. چرا که رژیم صهیونیِ جنایت‌پیشه پس از حمله به ایران اسلامی چنان ضرباتی دریافت کرد که باید سالها برای جبران آن از غرب گدایی کند. آمریکای خونخوار هم پس از تجاوز به خاک کشور چنان ضربه‌ای دریافت نمود که آبروی ریخته از این ضربه‌‌ی استثنایی چندین دهه جمع نخواهد شد.

اما چیزی که دستگاه جنگ نرم غرب به صورت یکپارچه و هماهنگ تلاش می‌کند القا کند این است که ایران در جنگ بسیار آسیب دیده و علیرغم ادعای همیشگی خود که اسراییل باید از بین برود، نتوانسته بر اسرائیل غلبه کند یا لااقل به همان میزان که آسیب دیده آسیب بزند. این دستور کار در حالی توسط شبکه‌ی گسترده‌ی اطلاعاتی و رسانه‌ای صهیونیزم دنبال می شود‌ که ایران هرگز ادعا نداشته در شرایط فعلی به طور مطلق به وجود نحس رژیم صهیونی پایان خواهد داد و چنانکه تبیین شد از فرمایشات رهبر حکیم انقلاب چنین معنایی مستفاد نمی‌شود.

اکنون پس از این آتش بس و با فروکش کردن گرد و خاک این درگیری آنچه آهسته آهسته دیده خواهد شد دستاوردهای بزرگی است که نصیب ایران شده است.

 

●وارد ساختن ضربه جدی به ارکان قدرت دشمن.

●حفظ دستاوردهای هسته‌ای در حالی که مذاکره در این مورد حتی برای دشمنان نیز موضوعیت خود را از دست داده است.

●فراهم‌شدن شرایط مساعد برای تجدید نظر جدی در همکاری با آژانس انرژی هسته‌ای.

●حفظ دستاوردها و توان موشکی و حتی فراهم شدن زمینه‌های گسترش آن در ابعاد گوناگون.

●معرفی برخی از دستاوردهای نظامی به دیگر کشورها و امکان بازاریابی برای سطحی از این دستاوردها در سراسر دنیا.

●کسب تجربه‌های بسیار ارزشمند نظامی در حوزه‌های آفندی و پدافندی.

●شناسایی سامانه‌ی جاسوسی و تیم‌های خرابکاری دشمن در داخل کشور و پر کردن منفذهای اطلاعاتی.

●به رخ کشیدن استقلال، قدرت تاب‌آوری و اراده بالا در دفاع از حاکمیت ملی به جهانو بسیاری دستاوردهای دیگر که حقیقتا قابل شمارش نیست.

 

دکتر تورج رحمانی عضو گروه علوم سیاسی دانشگاه پیام نور

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *